۱۳۸۷ شهریور ۱۷, یکشنبه

تنها به قاضي رفتن

بسم الله الرحمن الرحيم
وسط جنگ جمل بود
ملت شتر سرخ موي عايشه را علم كرده بودند
وبه خونخواهي عثمان شمشير برامير اسلام كشيده بودند
البته من يك امير ميگم شما يك امير ميشنويد
در اين هيرو بير يك نفر پيدا شده بود و از امير ميپرسيد
من ازكجا بفهمم كه شما حقي يا اونها
اينور ماجرا شما يك صحابي حضرت رسوليد و اونور ماجرا هم همسر و تعدادي ديگر از صحابي حضرت رسول
من در اين ميان طرف چه كسي را بگيرم
حضرت جمله زيبايي ميفرمايند
البته من بصورت خودماني ميگمش
ميفرمايند
حق با اون كسي كه چيزي دستتو نميگيره
درحقيقت اونهايي كه وعده ميدهند و تورو به دنيا فراميخونند اونها مطمئنا در ناحقند
من با تعدادي از افراد در دوره هاي مختلف زندگي اشنا شدم و رابطه برقرار كردم
كلا هم توي انتخاب افراد براي همصحبتي خيلي سخت گيرم (البته بنظر خودم)
به جرات ميتونم بگم در تمام اين روابط من هميشه حداكثر انعطاف را نشون دادم
يعني سعي كردم با اونها همراه بشم حتي اگر فكر ميكردم راهشون اشتباه است ولي يك تز ذهني داشتم و اون اينكه دوستي حقيقي براي همين موقع هاست يعني حاظر بودم بخاطر دوست تا ته جهنم هم برم و بمونم اونجا و بعدش باهم راهي براي شروع مجدد بيابيم
هرگز ازشون چيزي نخواستم تا الان حتي يك نفر از اونها هم نشده يك ريال ازش چيزي بگيرم يا كسي منو ميهمان كرده باشه به چيزي
اگر خواستي ظاهري هم بوده براساس شرايط روحي طرف بوده نه احوال من
گاهي با بهرام و نصرت تند راه ميرفتم و بعدش در طول رفتنم سرعت را كم ميكردم و اونها هم ناخواسته سرعشتون را كم ميكردنديعني اون تندوري هم بخاطر اين بود كه بدون گفتن چيزي در طول يك زمان مشخص هرسه نفرمون به يك كند روي مشخص برسيم كه ميرسيديم (كلا آرام راه ميرم خيلي آرام )
خدايا تو شاهدي كه من چيزي نخواستم و طالب چيزي هم نبودم
من فقط توي اين 13 ساله دنبال دوست بودم همين و بس
نه مال و ثروت و نه شهوت و نه اسم و رسم و مقام هيچكدام براي من نه معياري براي انتخاب بوده نه اصلا چيزي بوده
چون ميدانم كه
همانا حيات دنيا بازيچه ايي بيش نيست و همانا حيات آخرت حيات جاودانه است
و انسان بخاطر يك بازيچه خودش را به سختي نبايد بندازه
ولي همصحبتي چيز خوبيه چيز گرانبهاييه
همصحبتي باعث ميشه ذهن را جستجو كني بگردي اگر اشكالي بود رفع كني
اگر خطايي ازت سر زد يك مراقب دائمي داشته باشي
يعني علاوه برخودت يك مراقب بيروني داشته باشي
البته ما كه با امير اسلام قابل قياس نيستيم اصلادراين ميان نيستيم قابل قياسش پيش كش
ولي معاويه چنان پشت سر حضرت تبليغ فرموده بود
چنان حرف زده بود
كه وقتي امير خودم در محراب ضربت خورد مردمان در شام گفتند مگر علي نماز هم ميخواند ؟
علي مظلوم هميشه تاريخ
چون علي مرد حرف نبود مرد عمل بود
معاويه مرد تبليغات بود مرد حرف بود
سياه را سفيد جلوه ميداد تبيلغ ميكرد تبليغ
حالا دوستان و دشمنان ميتوانند هرحرفي در مورد من هم بزنند ولي اگر خواستي واقعيت ها را بداني از خودم بپرسي خودم بهت ميگم با تمام جزئيات بدون حتي لحظه ايي ترديد
چون اگر كسي از خودش انتقاد نكنه هرگز اصلاح نميشه