۱۳۸۷ آبان ۱۲, یکشنبه

همصحبت خوب من

بسم الله الرحمن الرحيم
خواستم چند تا چيزو بگم
البته اگر ناراحت نميشي (احتمالا آخرش سرم ميره بالاي دار و كلي داد و بيداد سرم ميكني مسبوق به سابقه است )
زندگي يك جاده است يك طرفه با چندتا باند كه داري توش حركت ميكني
ميتوني از ديگران سبقت بگيري
بزني ازشون جلو
يا منتظرشون بموني تابهت برسند و باهاشون همقدم بشي
تو آدم خوبي بودي و انشالله همچنان هستي
شعار هم نميدم (اينو مطمئن باش)
فقط
زود عصباني ميشي
عصباني هم كه ميشي حكم طرف را صادر و به اعدام انقلابي محكومش ميكني و بعدش هم اجراي حكم و تيرباران (فقط جنس گلوله هاش فرق ميكنه اينجا گلوله ها كلمه اند )
تو خوبي
شايد هم خيلي خوبي
فقط عصباني نشو
همين
بنظرت من گناهكارم ؟
چه گناهكار باشم و چه نباشم
اعدام شدم توسط جوخه آتش
البته تيرها به دلم نخورد
و وقتي دل سالم باشه ادم دلتنگ ميشه
شايد تو يك كابوس داري ( ازاينكه فكر ميكني با چه هيولايي همصحبت بودي ) ولي من دلتنگي دارم
دلتنگي براي آدم خوبي مثل تو
دلتنگي هاي گذشتم منو كشوند به اين محيط وب
فكر ميكردم شايد دلم باز بشه
ولي بر دلتنگي هام اضافه شد
حالا تنها تر ميشينم توي سازمان عريض و طويلمون و دستور ميدم
حالا توي اون اتاق بسته محافظت شده
من موندمو نويسنده هاي بي جاني كه مطالبشون را لاي برگه هاي كتاب بيان ميكنند
و كوهي از تحليل ها كه بر گزارشات و آمارها ميزنم و كلي جلسه
وجمله هاي تكراري بله قربان چشم قربان
چطوري حاجي ؟(البته سنم تقاضا نميكنه و مكه نرفتم مدرك حجم از دانشگاه آكسفورد صادر شده مثل بعضي ها )
مجددا از بابت اينكه باعث شدم جنابعالي دچار كابوس هايي بشيد كه در اون يك هيولا بد ذات مدت ها روح شما را آزار داده و سپس بعد از كشتن هيولا هنوز اثرات ذهني آن باقيست از شما از صميم قلب عذر خواهي كنم
الله ميداند و بس
كه قصدم اين نبوده
جز همصحبتي و مراقبت
اينها را هم نوشتم كه بدونيد هنوز هم نگرانم بشما آسيبي نرسد
انشالله عاقبت بخير باشيد