۱۳۸۷ خرداد ۱۶, پنجشنبه

و اما عشق ....

عشق ابزار راه گشاست

عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها

عشق هدف آفرینش است و پاسخ پرسش ذهنهای پرسشگر و کنجکاو.

مولوی میگوید:
دور گردونها ز موج عشق دان
گر نبودی عشق، بفسٌردی جهان

عشق همان میوه ممنوعه است که آدم در بهشت چشید!

امام خمینی میگوید:
خواست شیطان بد کند با من ولی احسان نمود
از بهشتم برد بیرون، بسته جانان نمود
خواست از فردوس بیرونم کند، خوارم کند
عشق پیدا گشت و از مٌلک و مَلَک پران نمود

عشق آرامش بخش است و درمان دردها.

رتو حٌسنت به جان افتاد و آن را نیست کرد
عشق آمد دردها را هر چه بٌد درمان نمود

و با این همه؛

عشق پایان راه نیست.
یکی از مراحل بالای سیر و سلوک است و خود یک وسیله است و نه غایت.


اندر سر ما همت کاری دگر است
معشوقه خوب ما نگاری دگر است
والله که به عشق نیز قانع نشویم
ما را پس از این خزان بهاری دگر است