۱۳۸۷ مهر ۸, دوشنبه

دوست داشتني

بسم الله الرحمن الرحيم
سرش رو بالش بود
موهاش بر سطح آن پراكنده شده بود
موهايي كه از دور بنظر خرمايي روشن مي رسيد
واز نزديك طلايي طلايي
انگاراز رشته هاي نازك طلا درست شده اند
وقتي كه كمي نور افتاب بهشون ميخوره مثل طلا ميدرخشيدند
وقتي كه ميخوابه
اون صورت سفيد با اون چهره معصوم
و موهايي به رنگ طلايي
وجاهت يك فرشته را بهش ميده چقدرمن اون موها و چهره معصوم را دوست دارم