بسم الله الرحمن الرحيم
ميخواستم اولين مطلب اين شنبه را با تحليلي از نظريه بازيها و بازي كه دراون بودم و تموم شد شروع كنم ولي اون بمونه براي فردا يا فرداها
چند نكته ذهني عرض ميكنم (هم براي خودم وهم براي شما)
اول اينكه دربه كاربردن كلمات هرچه وسواس بخرج بديم بازهم كمه
هركلمه براي خود در ذاتش شانيتي داره كه وقتي بي مهابا اونها را خرج ميكني ممكنه اون شانيت رعايت نشه و بشكنه داونصورت متهمي به ...
بعنوام مثال
اگر كسي يك ميليارد تومن براي خريد يك بستني بده بهش چي ميگيد ؟
بعضي از كلمات چنان عظيمند و عميق
كه كاربردشان را بشدت محدود ميكند
مثل وطن
مثل همسر
مثل دوستي
و...
خيليها را ميبينم تا حرف از دوستي ميشه يك ليست 5000 هزار نفره از دوستانشون ارائه ميدند با صفت هاي عجيب و تكان دهنده ، دوست عزيزم ، دوست جونجونيم ، دوست از جان نزديك تر ، دوست خوبم ، دوست بدم و....
(از خدا هم بازتر عمل مي كنند چون خدا هم بسيار سخت ميگره در دوستي و نزديك و اين حرفها اثباتش هم اينكه تعداد كساني كه در مقام خليل الله هستند بسيار كمه ولي يك عده از خداهم رحيم تر ميشند )
واقعا در اين عالم كسي ميدونه تعريف دوستي چيه؟
اگر ميدونه پس چطور مي تونه به اون لشكر از ادمها سرويس دوستي بده ؟
براي اينكه فردا بشه رو حرفتون حساب باز كرد وحرفتون سند باشه توي بكار بردن الفاظ دقت لازم را داشته باشيم (حداقل يك تعريف حداقلي از كلمات بكنيم بعدش بكار ببريمشون )
دوم اينكه همه ما آدمها بذاته تنها هستيم (البته بحث گسترده ترش را در يك مطلب ديگه اگر عمري باقي باشه ميگم انشالله )
تنهايي اينقدر حس بدي هست كه خدا بخاطرش عالم را پديدار نمود (با ريشه فلسفي اين بحث هم كاري ندارم فعلا)
بارها شنيديم و گفتند تنهايي ، تنها براي خدا برازنده است
به خداوندي خدا براي خدا هم تنهايي ويران كننده است براي بنده اش كه جاي خودش دارد (البته گاهي هم بد نيست ولي هميشگي بودنش ويران كننده است )
بنظرت چه بايد كرد ؟
سرراه هركسي را ديدي زود بغل كني بگي بيا منو از تنهايي در بيار ؟
يا تنهايت را با مواد پر كني يا انواع اعتيادهاي ديگر ؟
يا ادعاي كني كه نه داداش ما اصلا تنهايي آزارمون نميده (كه اون وقت بايد عرض كنم در اينجا نيز شمابازهم از خدا جلو زديددر حقيقت كلاه برداري رسمي )
اعتياد به انواع مسائل (مواد ، فيلم ، نت ، موسيقي و...)همه از جمله موارد عدم پركردن صحيح تنهايي هستش (اعيتاد با گذران فرق ميكنه ها )
خوب معلوم شد يك مشكل ذاتي هستش ولي روش صحيح ادارش چيه ؟
اگر معتاد شدي و اين اعتياد زير دندونت مزه كرده
تركش به اندازه ترك يك معتاد هروئيني سخته نه اينكه بخواهم بترسونم كسي را خير
بلكه ميگم چون كامتون به اون روشها شيرين ميشه روشهاي صحيح ممكنه ديگه تلخ و عين زهر مار بنظر بياد
البته ممكنه بفرماييد توي هوا حرف ميزنم ولي خوب بقول شهيد آويني من از راههاي رفته ايي حرف ميزنم كه به چشم ديدم و حس كردم (يعني حداقل حداقل براي هركدومشون براي تست ، كم كم يكسال وقت گذاشتم تا ببينم حقيقت چگونه است جز مواد)
البته براحتي ميشه اين مرض را در افراد شناسايي نمود (يعني علائم واضح داره كه از خورشيد داخل آسمان هم واضح تره )
سوم اينكه
وقت انسان بسيار گرانبها هستش بسيار بسيار (البته وقتي كه درست استفاده بشه )
و وقتي دو نكته بالا را رعايت نكني و يا اصلا در موردش فكر نكني اين گوهر گرانبها را مثل آب خوردن و به بهاي ناچيزي از دست ميدي و ذاتا ميشي مثل اين معتادهاي كنار خيابون كه در جوبهاي آب ولو شدند(البته اگر با چشم معني بنگري والا در حالت عادي شايد بسيار با آنها فاصله داشته باشي ولي در درون هموني )
البته اينها فقط يك نما بود از كليت
اينكه انسان چيه ؟ كيه ؟
و اصلا وقتش را چجور بايد بگذرونه ؟
خودش عالميه
ولي حداقل بجان و شخصيت خودت رحم كن و عنواين را دقيق بكار ببر (هم با خودمم هم با شما )