۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه

شرافت حرامزادگي

بسم الله الرحمن الرحيم
مولاي يا مولاي
خدا
خداجون
يادته
وقتي ميگفتم خدا تنها قادرمطلقه
شريكي نداره
و برا بندش كافيه
ميگفتند
ائمه فرمودند
هركس ولايت مارو اينگونه نپذيره حرومزاده است (ميزان صحت احاديث بعهده خواننده گرامي )
خداجون
من
اون حرومزادگيو كه تو
توش قادرمطلقي
به اين حلالزادگي كه تو
توش خوار ذليلي ترجيح ميدم


من
اون حرومزادگيو كه تو
توش احد و احدي
به اين حلال زادگي كه
دنيا رو با ي شركت تعاوني اداره ميكني ترجيح ميدم


من
اون حرومزادگيو كه تو
توش تنها مولايي
به اين حلال زادگي كه
بي نهايت بت توشه ترجيح ميدم


من
اون حرومزادگيو كه تو
توش برا بندت ي تنه كافيي
به اين حلالزادگي كه گداي درخونه ديگران باشمو ترجيح ميدم

شرافت داره غيرت اون حرومزادگي
به اين بي غيرتي حلالزادگي
اره خداجون
تو اينا رو بمن ياد دادي
كه شرافت به تو ء نه غير تو
خدايا
امر امر شماست
مخلص نبي مكرميم
چون امر شماست (مكتوب )
مخلص اهل بيتيم
چون امر شماست (مكتوب )
سر و جان ميدم براشون
چون امر شماست (مكتوب )
ولي
شراكت نميدم با شما كسي رو
چون امر شماست (مكتوب )

ما
تورو بواسطه نبي مكرم نميشناسيم
ما
نبي مكرم رو بواسطه تو ميشناسيم

خدايا
اگر همه عالم جمع بشند
بخواند
با رگبار كلماتشون
با رگبار كلامشون
با رگبار تيرشون
با تبراشون
با مشعلاشون
روحمو
جسممو
سوراخ سوراخ كنند
تكه تكه كنند
بسوزنند
تا وقتي من اون نامه رسمي رو از تو دارم
كه ي تنه برا بندت كافيي
والله
تا وقتي تو نخواي برنميگردم

خداجون
ما هميشه بنده آس و پاس توييم
ما هميشه ته اون كيسه آفرينش توييم
ما هميشه بند ه كج و كو ل توييم
همه اينها درست
ولي هرموقع صدام ميكني
ميگي بنده من
اگه برگردي
شاد ميشما
خوشم ميادا
كلي كيف ميكنما
و نهايتي برا اون نيست (حديث قدسي )
هوس ميكنم
با همه آس و پاسيم
باهمه كج و كولگيم
بيام
تا تو شاد بشي
تا تو كيف كني
تا تو خوشت بياد
كه جز خوشي تو
دلخوشي ديگه ايي برا اين بندت نيست مولا
تو كه لبخند ميزني
حض ميكنم
وقتي دس به كمر واميستي ميگي ديديد بندم برگشت
كيف ميكنم

آخرم اينكه
امر امرشماست
دوست داشتي اين حض رو هم بگيري
دوست داشتي اين كيف رو بگيري
حرفي نيست
چون
امر امر شماست مولا
پ.ن : تمام ضماير "من " در اين متن اعتباريه
همون هست نيسته