۱۳۸۷ آذر ۲۶, سه‌شنبه

تنها ترين امير

بسم الله الرحمن الرحيم
سردار اسلام !
اگه تو سرداريو منم
حتما دار ما پلاستيكي بوده
و عنوان منو تو قاطي شده

امير اسلام !
اگه تو اميري
و اينايي كه ميبينم اميرند
پس چرا امارت تو با اونا يكي نيست

مولا !
اين يكي هم مال الله هستش

جوانمرد !
وقتي بعد اسمت قرار دادم
صفت
شكست
خرد شد
ناپديد شد
غرق شد دراسمت

تو رو شونه هات دوتا خوشه طلايي با ستاره داشتي ؟
تو اصلا تو هفت آسمون خدا ستاره ايي هم داشتي ؟
بيين من رو دوشم دارم طلايشو هم دارم
دلت بسوزه
تو كه بادي گارد نداشتي
ماشين مخصوص به خودت نداشتي
تو تابستونا كولر نداشتي
تو كه ميز بزرگ نداشتي
آجودان نداشتي
پس چرا اونايي كه اينا رو دارند
دل آدمو نمي لرزونند
ولي وقتي اسم تو مياد دلا ازجا كنده ميشند
روحها پرواز ميكنند
چرا؟
نكنه بخاطر شمشيرت بوده
حالا اگر بخاطر اونه
خرجي نداره ميدم برام يه سه لبشو بسازند يه لبه از مال تو بيشتر
خلاصه
ما تو رقابت كم نمياريما
اگه با اسب سواري درست ميشه
بگو برم ي اسب بخرم
بگو
چي شد
كلمات نتونستند بار بزرگي تورو بكشند
چي شد تاريخ از فهمت عاجز شد ؟
تيراندازيت خوب بود ؟
گريد آ دارم توش
تو جنگات موفق بودي ؟
شكست تو كارنامه رزمي ندارم
تو جنگ كله خراب داشتي ؟
اولي ميرفتم آخري ميومدم

نه انگار
اينا نبود سردار
اينا نبود امير
اينا نبود مولا
اينا نبود جوانمرد
تو درجه سردايتو وقتي گرفتي
كه اون زن بهت گفت
خدا هرچي ميخواي بهت بده
و از علي نگذره كه بچه هامو يتيم كرد
سرتو انداختي زمينو رفتي
خدا دوتا خوشه از درخت طوبي بهت داد
شدي سردار خدا ، علي
تو وقتي امير شدي
كه دست برادرتو سوزوندي
تا از بيت المال دوري كنه
خدا دوتا خوشه ديگه از طوبي رو كلاهت گذاشت
شدي امير سرافراز اسلام ، علي
تو وقتي مولا شدي
كه به پات افتادن
گفتي بلندشيد
كه نه براي شما نفعي داره نه براي من
شمارو ذليلو
نفس منو به من غره ميكنه
خدا دستور داد تاچ نمايندگيشو تو زمين بتو بدند
شدي مولا ، علي
جوانمردي رو وقتي غرق كردي كه
بعد از ضربت به سرت
شيرو به قاتلت دادي
و گفتي
اگر عفوش كنيد به خدا نزديكتره
ديگه صفات و اضافات شكست
ديگه
علي علي شد
عليِ تنها
امير سرافراز اسلام
علي
پيش مولا خوش ميگذره
ديگه كسي بهت خبر نميده
مالكو كشتند
و تو
بگي مالك و چه مالكي
ديگه كسي تورو تو كوچه هاي مدينه
براي بيعت نميكشه
ديگه كسي تورو بخاطر قدرت
پيش بچه ها ،تو در و همسايه خوار نميكنه
فردا روزيه كه
ميشي مولا
اين ولايتو تبريك عرض ميكنم مولا
فرماندهي شما رابر لشكريان خدا تبريك ميگم مولا
احترام نظاميم مولا
بمونه براي صحراي محشر
كه داري سان ميبيني از يگانها (چه كافر چه مسلمون )
( البته ما سرباز فراريم ولي وقتي فرمانده سان ميبينه احترام واجبه )