بسم الله الرحمن الرحيم
بانوي جاويدان من
نامه ايي نوشته با
دقيقا اينگونه و بعدظهر آمدم ديدم كنار تلفن هستش
اينم حسن لطف بانوي جاويدان من به من :
"سلام گلم
خسته نباشي
دلم بشدت بهانه تو را ميگرفت
خيلي دلم برات تنگ شده زنگ زدم چندتا زنگ خورد گفتم شايد نيستي سريع قطع كردم
دلم ميخواست خانه بودم مي آمدي بغلت ميكردم
آرامش پيدا ميكردم
به ياد توپولي دلم گرفت موسيقي گوش كردم بازم دلم گرفته
گريه ام اختياري نيست
آخر جز گريه منو كاري نيست
چقدر دوستت دارم
چقدر غريبي
چقدر دلم ميخواد باهات از خدا حرف بزنم
وقتي از خدا ميگي روح پرواز ميكنه
هيچ چيز ديگه برام مهم نيست
بهترين فردي براي ياد خدا و بندگي
خدايا شكرت
به خاطر همه چيز
چقدر دوستت دارم چون خدايي هستي "
انشالله عاقبت بخير باشي خانومي