بسم الله الرحمن الرحيم
بنظرت هرگز انسان ميتونه تنها زندگي كنه
بنظرت اصلا تنها بودن ممكنه ؟
پس اگر ممكنه چرا خدا اينهمه آفريد تا تنها نباشه
تا ظهور پيدا كنه حتي درخودش؟
چه اين دنيا چه اون دنيا هميشه بايد تنهايي را پر كرد
حالا يا با وهم خدا يا با تجليات خدا
البته نگاه به هركدام و نوع نگاه به هركدام باعث ميشه كه صور مختلفي پيدا كنه
ولي مطمننا تنها نميشه بود
حالا يكي مياد در ذهنش يك بت به اسم خدا ميسازه
هرگز هم فكر نميكنه كه خدايي كه اينقدر كوچيك بشه كه در ذهن من وتو جا بگيره
ديگه خدا نيست هرگز به اين فكر نميكنه و بعدش شروع ميكنه به پرستش اون بت ذهني
و تنهايش پر ميشه (تو دلش هم كلي حال ميكنه كه تنهايشو فقط با خدا پركرده زهي خيال باطل )
و دسته ديگه خدا را در تجلياتش مي بينند حالا اينم دو صورت داره
گروهي كه تجليات را محو ذات ميدانندو گروهي كه اصلا تجليات را فقط ميبنند نه خداي پشت سراونها را
فكر كنم بهترين حالتش همون ديدن تجليات محو شونده باشه
كه هم آدم را از تنهايي درمياره هم بت ذهني از خدا نمي سازه و هم از ادم عبد الله ميسازه
خلاصه كلام اينكه سعي كن به تجليات خدا عشق بورزي شهاب
يعني طوري لمسشون كن كه انگار خدا را داري لمس ميكني
اگر بدو بيراه هم گفتند زياد جدي نگير چون شايد اونها خدا را در تو نبينند ولي تو كه نور خدا را درانها ميبني بخاطر نور خدا آرام باش براي ابديت شهاب
با كينه و نفرت
قهر و دعوا به جايي نميشه رسيد اينو مطمئن باش صد درصد